دوشنبه، فروردین ۲۱، ۱۳۹۱

از دنیای شهر تا شهر دنیا / اسماعیل حسام مقدم

"از دنیای شهر تا شهرِدنیا" / اسماعیل حسام مقدم
تاملاتی در باب جامعه مدنی و مسئولیت های شهروندی



اثری از ونسان ونگوگ




«آگاهیِ نشانه شناختی‌ی ما در امروز، می‌تواند فردا متضمنِ رهایی‌امان شود.» (اُمبرتواکو**)

شهر تولیدکننده و آفرینش گر متن فرهنگ مدرن است؛ فضای شهری شیوه‌های خاصی از سبک زندگی، زیستن، کارکردن، رابطه برقرارکردن و مصرف کردن را بر ساکنانش عرضه و تحمیل می‌کند. کسی که در شهر زندگی می‌کند و احساس انضمام(پیوستگی) اجتماعی در آن دارد، شهر را جزئی از هویت خود می‌پندارد و به آن احساس تعلق دارد؛ بر همین اساس، مسئولیت شهروندی در مهندسی اجتماعی نظام شهری نقشی اساسی ایفا می کند. در بخش تأمین نیازهای کالبد شهری نیز مسئولیت های شهروندی مقوله‌ای می‌شود که در شکل دهی به جامعه مدنی و برساختن نیروهای شهروندی از پایین به بالا، نقشی حیاتی را بازی می کند.

از سوی دیگر، در مقوله مسئولیت شهروندی، بُعد آرمانی و تأمین نیازهای اخلاق زیستی شهروندان نیز مطرح می‌شود تا بدین وسیله شهروندان با بالا بردن سرمایه فرهنگی اشان نسبت به همدیگر محیطی آرام‌بخش در عین حفظ کرامت انسانی، فراهم نمایند. درچنین شرایطی، پیچیدگی زندگی شهری واقعیتی غیرقابل انکار است. از سوی دیگر، به میزان این پیچیدگی و گستردگی، زایش مشکلات و عوارض شهرنشینی هم زیاد است و شهرها دستخوش مشکلات حاد حقوقی، اجتماعی، زیست محیطی و انسانی‌ هستند؛ به تعبیری، اگر پنجاه سال قبل شهرها با مشکل اقتصادی تعریف می‌شدند و در شهرهای امروزین بیش از همه مشکلات فرهنگی و اجتماعی مورد بررسی و تحلیل قرار می¬گیرند. بنابراین مسئله تغییر و تنظیم روابط و ایجاد یک نظام فرهنگی پایدار باعث می‌شود که موضوع مسئولیت های شهروندی در قبال شهر به میان‌آید و مطالعات شهری از گونه ای وظیفه ی رعیت ها به سوی مسئولیت شهروندی تغییر مسیر دهد.

موضوع مسئولیت شهروندی، هم به‌عنوان یک چارچوب تئوریک و هم به‌عنوان یک ابزار و روش اداری (حکومتی) در برنامه ریزی ها و سیاست گذاری‌های فرهنگی و اجتماعی مورد بحث است. ازهمین رهگذر، مسئولیت شهروندی سعی دارد که تناقضات و تعارضات زندگی شهری در دنیای مدرن را کاهش دهد و تعدیل کند. در چنین شرایطی، مباحث مرتبط با این بحث، همواره به مسئله حکمرانی مشارکتی شهری و جامعه مدنی شهروندان توجه دارد و آنها را مکمل یک دیگر می‌داند. بر این مبنا، این مفهوم یک ابزار ایجاد‌کننده ی تعامل بین دولت و مردم بوده و بدین ترتیب، هم به مسئولیت ها و هم به حقوق شهروندان اشاره دارد. این چرخش فرهنگی از وظیفه مداری به مسئولیت مداری***، همرا با خود سامان ها و کرانه های عرصه ی عمومی و جامعه  ی مدنی را ترسیم می نماید و شهروندان را در هویت متکثر و چهل تکه ای قرار می نهند که به زعم سارتر "محکوم به آزادی اند." آزادی و اختیار مسئولیتی که همراه با پاسخگویی هست.

اصل اساسی شکل گیری جامعه مدنی براین است که دولت و نظام قدرت خطاپذیر هستند و شهروندان در قبال حقوقی که ازجانب ایشان برساخته شده، مسئولیت نظارت و نقد را برعهده دارند.(آن گونه که آنتونیو گرامشی از مفهوم جامعه مدنی برداشت می کند) و یا جامعه مدنی شرکت شهروندان را به شکلی جمعی در عرصه عمومی ممکن می کند تا با بیان علائق و نظرات خویش ضمن درنظرگرفتن مصالح عمومی، در حکمرانی مشارکت نموده و نهادهای غیردولتی ای را شکل دهند تا در تداوم حیات زیست-جهان شهری اشان، مشارکت نماید.(آن گونه که یورگن هابرماس از جامعه مدنی یاد می کند). ازدرون این دو تعریف از جامعه مدنی، به نوعی می توان از الگویی ترکیبی یاد کرد که شهروندان در جامعه مدنی که قرار می گیرند دارای نوعی مسئولیت شهروندی می شوند که از سویی دولت و نظام حاکمه را به پاسخ گویی فرا می خوانند و از سویی دیگر خود را در قبال جامعه ی شهری خویش مسئول می یابند و به نوعی قدرت خویش را نیز مورد استیضاح قرار می دهند آن چنان که در قبال حقوق شهروندی ای که دراختیار گرفته اند، مسئولیت هایی نیز در قبال شهر و جامعه خویش باید بپذیرند تا شهری در وضعیت توازن و تعادل داشته باشند.

مدرنیته ی ایرانی و تناقضات ریشه دارش چنان در بنیان های شهروندی رسوخ نموده که چه بسا نتوان از جامعه مدنی دراین وضعیت حرفی به میان آورد. آن چه وضعیت آنومیک شهروندی در ایران را بیشتر بازتاب می دهد، واژه ی "شهرگرایی" هست که حاکی از گونه ای شیفتگی نسبت به شهر و ظواهر آن هست، اما خبری از ریشه¬های تفکر مدرن شهری که همراه با مسئولیت های شهروندی باشد، نیست. همان گونه که محمدعلی همایون کاتوزیان در نظریه ی "جامعه کوتاه مدت یا جامعه کلنگی****" خود از جامعه ایرانی یاد می کند، مدرنیته ی ایرانی چیزی چون "دیگ درهم جوش" و "آش شله قلمکار" هست که همه چیز آن، چنان درهم قاطی شده اند که ازهویتی ملموس و قابل فهم خبری نمی توان گرفت و همین باعث شده نه از حقوق شهروندی خبری باشد و نه از مسئولیت های شهروندی. وضعیت محیط زیست که به وخامت گرائیده، نهادهای صنفی که در حال انحلال هستند و ... بنیانی برای ماندگاری و استقلال نهادهایی دراز دامن و باتجربه در جامعه مدنی متصور نیست، همه نهادها پس از زمانی اندک، همچون ساختمانی کلنگی، تخریب می شوند و بستری برای زیست شهری و مسئولیت های شهروندی باقی نمی گذارد.

گذر از وضعیت شهرگرایی به شهروندی، دقیقن متضمن همان آگاهی نشانه شناسانه ای هست که امبرتو اکو؛ نویسنده ی ایتالیایی ازآن یاد می کند. جامعه مدنی و مسئولیت پذیری شهروندی، چیزی جز همان ادراک نشانه شناسانه از شهر مدرن و پیچیدگی های زیست درآن نمی تواند باشد و از همین روی، گونه ای اخلاق زیستی را مبتنی بر عقلانیت انتقادی سامان می بخشد. عقلانیت انتقادی ای که همواره درپی نیل به حقوق شهروندی خویش جهت پاسخگو کردن قدرت مسلط و مشارکت در فضای عمومی می-باشد.



یادداشت ها:
عنوان یادداشت، نام کتابی از سیدمحمد خاتمی(1381- نشرنی) می باشد.
**امبرتو اکو؛ نویسنده، نشانه شناس و فیلسوف ایتالیایی در کتابی با عنوان "نشانه شناسی"(1388- نشر ثالث) به تبیین آگاهی نشانه شناختی در مدرنیته متاخر پرداخته است.
*** این ایده را از دوست اندیشمندم؛ حمیدموذنی دریافته ام.
****کتابی از همایون کاتوزیان با عنوان؛ جامعه کلنگی توسط عبداله کوثری(1390) درحال ترجمه می باشد.

منتشر شده در هفته نامه های "نسیم جنوب" و "اتحاد جنوب" در بهمن ماه 1390



هیچ نظری موجود نیست: